شبکه نمایش سیما، دیشب فیلم پایپون را در ساعت 23 نمایش داد. فیلم «پاپیون»، باسازی دوباره فیلمی به همین نام است که در 1973 توسط «فرانکلین جی. شافنر» ساخته شد. این فیلم با الهام از کتابی به همین نام از «هانری شاریر» روی پرده سینما نقش بست. کتابی که نخستین بار در 30 آوریل 1969 منتشر شد.
این کتاب بلافاصله پس از انتشارش در سال 1969 به پرفروش ترین کتاب در فرانسه تبدیل شد و در ایران نیز با همین نام در یکی از مجلات دهه 1350 به صورت پاورقی منتشر شد و چندین ترجمه از آن تاکنون روانه بازار شده است.
هانر شاریر نویسنده رمان پاپیون
«پاپیون» نام مستعار نویسنده در دوران زندان است و رمان درباره رخدادهای مرتبط با دوران مجازات اوست که در یک دوره 14 سال از 1931 تا 1945 در یکی از مستعمرات فرانسه، در جزیرهای دور دست زندانی شد. «شاریر» به اشتباه به جرم قتل در فرانسه محکوم به یک زندگی دشوار در زندان جزیره شیطان، در ناحیه گویان در شمال شرقی آمریکای جنوبی شد.
پس از مدت کوتاهی زندانی شدن در کین فرانسه، پاپیون با یک کشتی به جزیره شیطان رفت و در آنجا با زندگی بی رحمانه زندانیان در مستعمره فرانسه مواجه شد، زندانی که خشونت و قتل در بین محکومانش متداول بود.
پاپیون نسخه جدید
پاپیون نسخه قدیمی
پاپیون با «لوئیس دگا»، بانکدار پیشین محکوم به جعل و تقلب دوست میشود. او موافقت میکند که از دگا در مقابل زندانیان شروری که در تلاش برای کشتن او هستند، محافظت کند. نسخه کلاسیک «پاپیون» در سال 1973 با حضور دو ستاره قدرتمند سینما «استیو مک کوئین» و «داستین هافمن» ساخته شد.
سمت راست داستین هافمن / سمت چپ استیو مک کوئین
«پاپیون» روایت فرار غیر محتمل دو همبند از زندانی واقع در جزیره گوآم فرانسه است که فرار از آن به خاطر مخاطرات دریایی، غیرممکن به نظر میرسد. شاریر دوبار، یکبار سه سال و بار دیگر به مدت پنج سال به دلیل فرار به زندان انفرادی فرستاده شد.
شاریر ماجرای فرار خود را در کتابی جنجالی و پرفروش منتشر کرد که مبنای دو فیلم سینمایی و چندین سریال تلویزیونی متعدد شد، اما پاپیون محصول 2018 به کارگردانی «مایکل نوئر» ملهم از فیلم « شافنر» با شرکت استیو مک کویین و داستین هافمن است. تفاوت فیلم جدید کارگردان دانمارکی، با نسخه کلاسیک شافنر تاکید بر تطهیر دولت ضد حقوق بشری فرانسه است. درواقع ادعای سازندگان نسخه جدید، با یک پایان بندی تازه ، ارائه عاقبت شاریر است.
اما دو نکته قابل تامل در متن هر دو فیلم و کتاب شاریر، تاکید بر دوستی و اعتماد میان یک جاعل و یک سارق است که این رابطه به اهرمی برای زنده ماندن هردوی آنها تبدیل میشود و این ترکیب بکر در شخصیتپردازی، محور اصلی درام در هر دو نسخه کلاسیک و باسازی شده است.
نسخه جدید «پاپیون» اثر گذاری خود را مدیون بازیهای فوق العاده دو بازیگر اصلی فیلم است. «چارلی هانن» در این فیلم در تمامی لحظات فیلم ، از استیو مک کوئین در نقش پاپی (شاریر) بدتر است و نمیتواند تاثیر سالهای حبس انفرادی را در شخصیت شاریر به تصویر کشد.
اما زندگی شاریر در این کتاب پر از ادعا و ضدادعاست، مثلا دو کتاب در جواب کتاب پاپیون منتشر شده و یکی از کتابها با اتکا به مستنداتی اثبات نشده، تلاش میکند به مخاطبانش بقولاند که شاریر قاتل نبوده و برای چنین جرمی اصلا به زندان نرفته است. کتاب دیگری با مستندات سادهانگارانهای، سعی در پروپاگاندا دارد. در کتاب دوم اشاره میشود، امکان نداشته که شاریر بتواند برای همه چیزهایی که میگوید، شاهدی داشته باشد. این دو کتاب در مخالفت با شاریر به دستور دولت فرانسه به نگارش درآمد تا کارنامه سیاه حقوق بشری این دولت، از ننگ بزرگی که در یک کتاب پرفروش و درنسخه سینمایی و کلاسیک پاپیون مورد توجه قرار گرفت، رهایی یابد.
این دو کتاب اصرار داشتند که ماجرای کتاب «پاپیون» یا واقعی نیست یا اگر هم در زندانهایی تبعیدی فرانسه در مستعمرات نظایر آنها اتفاق افتاده بود برای خود شاریر اتفاق نیفتاده و به روایتی 10 درصد از آنچه شاریر در این کتاب به نگارش درآمده بر سر شاریر آمده است.
در سال 2005 حتی یک مرد 104 ساله پیدا شد که ادعا کرد پاپیون واقعی اوست نه شاریر. اما شاریر از معدود زندانیانی بود که از زندان استعماری فرانسه با نام جزیره شیطان مشهور، توانست فرار بکند و مرگ او هم در ونزوئلا همزمان با اکران فیلم پاپیون همزمان شد.
اما پرسش این است که علی رغم ساخته شدن یک نسخه کلاسیک قابل اعتنا، چرا این فیلم پس از 45 سال دوباره باسازی شد؟ در یک شرایط آرمانی خیلی خوب است که فیلمهای بسیار خوبی که به شکل فاجعهباری ساخته شدهاند، باسازی شوند. تقریبا هیچ فیلمسازی به سراغ بازسازی فیلمهایی که خوب ساخته شدهاند، نمیرود.
باسازی فیلم های خوب قدیمی به خصوص اثری مثل شاهکار شافنر که یکی از بهترین بازیهای استیو مک کوئین و داستین هافمن را در اوج محبوبیت آنها در بر دارد ریسک بسیار بزرگی است، چون کمتری بازیگری رامیتوان پیدا کرد که روی دست اساتید بلند شود، به خصوص دو هنرپیشهای که هیچ کدام موقعیت مک کوئین و هافمن را ندارند.
طبیعی است که در نقد این اثر بحث مقایسه دو اثر پیش خواهد آمد، از این منظر دلیلی برای بازسازی این داستان وجود ندارد و حتی میتوان ادعا کرد، رامی مالک همتای قدرتمندی در طراز داستین هافمن نیست.
فیلم پاپیون سرگرم کننده است، هر چند کارگردان نوئر موفق نشده که به درونمایه این داستان یا جوهره روایی اثر دست پیدا کند. فیلم فعلی بسیاری از دیالوگهای فیلم کلاسیک شافنر را حتی تکرار میکند که این دیالوگهای فضای واقعگرایانه فیلم را تحتالشعاع قرار میدهد.
نوئر نمیتواند خودش را از تاثیر فیلم شافنر خلاص کند. پاپیون محصول 1973 یک اثر حماسی بود که در آن وحشی گری زندانبانان گیرایی داشت، چون کاریکاتور نبود، متاسفانه در نسخه جدید، زندان و زندانبانان بسیار کاریکاتوری هستند.
روایت جدید فیلم شافنر از نظر کیفیت کار قابل قیاس و حتی در نمایش شرایط زندان و فجایع تبعیدگاه از فیلم نسخه کلاسیک فراتر نمیرود. این داستان قدیمی تنها مشکلی که دارد با پایان بندی مرسوم امروز هالیوود، دولت فرانسه و ستم دستگاه قضایی این کشور را با یک پایان شاد خوشحال کننده، به خوبی تطهیر میکند. نسخه جدید امید و مقاومت را برجسته میکند، در صورتیکه نسخه کلاسیک با یک پایان پوچگرایانه، رفتارهای ضدحقوق بشری دولت فرانسه را به چالش میکشد.